loading...
پایگاه مقاومت بسیج نماز شهرستان مهاباد
سید بازدید : 103 پنجشنبه 18 آبان 1391 نظرات (1)

بیانات امام خميني (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری در مورد بسیج :

به نام خدا به ياد خدا و براي خدا


سخن نخست از نویسنده: با استعانت از پروردگار، اداي تکليف خود را در وبلاگ پایگاه مقاومت بسیج نماز مهاباد  آغاز مي کنيم. در اين وبلاگ خواهيم کوشيد با توجه به آرمان هاي امام خميني (ره) و شهداي گلگون کفن و با بهره گيري از رهنمودهاي مقام معظم رهبري، قدمي در حد توان و وسع خود در جهت پيشرفت کشور برداريم. تمام نيروهاي مومن و حزب اللهي کشور بسيجي اند و بسيجي بودن به معناي پاکبازي و ايثار و فداکاري در راه خداست و از اين روست که بسيج اينک در تمام عرصه هاي علمي، ادبي، هنري، سياسي، فناوري، اقتصادي، نظامي و ... فعاليت مستمر و موثر دارد. ما نيز خواهيم کوشيد در همه زمينه ها مطلب بنويسيم و با ديگر وبلاگ نوبسان ارتباط برقرار کنيم.

 

با تشکر از همه ی همسنگران عزیزمان که یاری دهنده ما میباشند.
نویسنده : سید بهزاد



بسيج در بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری :

ابتدا جملات کوتاهی از این دو بزرگوار را به اختصار می نویسیم که امید است تعالی بخش زندگی همه ی عاشقان امامت و ولایت شود :

بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (رحمت الله علیه):
ــ بسيج شجرة طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه‌هاي آن بوي بهار وصل و طراوات یقين و حديث عشق مي‌دهد.
ـ اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكر بسيجي طنين انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.
ـ بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني سقوط در دام دو ابرقدرت جهاني را به دنبال خواهد داشت.
ـ مليت كه در خط اسلام ناب محمدي(ص) و مخالف با استكبار و پول‌پرستي و تحجرگرايي و مقدس‌نمايي است بايد همة افرادش بسيجي باشند.
ـ در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجيم.
ـ بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همة مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.
ـ بسيج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته‌هاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.
ـ من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي‌خورم و از خدا مي‌خواهم تا با بسيحيانم محشور گرداند.
ـ تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جلية خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد.

ولی امر مسلمین جهان حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي (مدظله العالي):
ـ‌ بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطه‌اي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است.
ـ پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحناه و فداه) مهدي موعود عزيز يك پيوند ناگسستني و هميشگي است.
ـ شما جوانان بسيجي و سپاهي و جوانان مؤمن آگاهي را با احساس مسئوليت و شور و شعور همراه كرديد.
ـ نيروهاي نظامي و بسيجي ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه‌اي كه هيچ خدشه‌اي در آن راه ندارد, محسوب مي‌شوند.
ـ انكار بسيج, انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است.
ـ اگر بسيج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, كميت اين انقلاب و اين نظام واهمة حركتهاي سازندة اين كشور لنگ است.
ـ انكار بسيج و بي‌احترامي به آن يا نابخردانه است يا خائنانه است.
ـ تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد, به نيروهاي بسيج, به انگيزة بسيح به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج است.
ـ فرزندان بسيحي‌ام با حضور خود در هر صحنه‌اي كه لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.
ـ بسيج, يعني نيروي كارآمد كشور براي همة ميدانها
ـ همه جا چيزي شبيه بسيج هست, تنها به اين درخشندگي, به اين فراگيري, به اين زيبايي, به اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.
ـ اين فداكاري, من در جايي سراغ ندارم.
ـ نيروي عظيم بسيج مردمي است, اين بسيج در همة قشرها هست.
ـ بسيج, اختصاص به يك منطقة جغرافيايي ويك منطقة انساني و طبقاتي و قشري ندارد, همه جا هست.
ـ ايمان عاشقانه, ايمان عميق, ايمان توأم با عواطف كه از خصوصيات ملت ايران است باعث درخشان شدن بسيج شد.
ـ دانشجوي بسيجي دشمن كمين گرفته را از ياد نمي‌برد و غافلانه خو و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمي‌سپرد.
ـ بسياري از پيشرفتهاي كشور مرهون تفكر بسيجي است.
ـ هريك از آحاد قشرهاي مختلف جامعه كه داراي روحية حساس مسئوليت و ايمان باشد, بسيجي است.
ـ بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصه‌هاي مختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است.
ـ بسيجي يعني علي كه تمام وجودش وقف اسلام بود.
 

 

سالگرد تشکيل بسيج مستضعفان، يادآور خاطره پرشکوه مجاهداتي است که در دوران هشت ساله جنگ تحميلي، زيباترين تابلوهاي ايثار و فداکاري همراه با نجابت و فروتني و توأم با شجاعت و رشادت را ترسيم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غيوري که شيران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شيطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آميختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند. جواناني که از لذات و هوسهاي جواني براي خدا گذشتند و پيراني که محنت ميدان جنگ را بر راحت پيرانه سر ترجيح دادند و مرداني که محبت زن و فرزند و يار و ديار را در قربانگاه عشق الهي فدا کردند؛ خاطره انسانهاي بزرگ و کم ادعايي که کمر به دفاع از ارزشهاي الهي بستند و از هيبت دروغين قدرتهايي که براي حفظ فرهنگ و ارزشهاي جاهلي غرب به مصاف ارزشهاي الهي آمده بودند، نهراسيدند. (گراميداشت هفته بسيج 2/9/68)


بسيج عظيم مردمي، يکي از نعمتهاي بزرگ الهي است. (خطبه نماز جمعه 1/9/81)


هر کس که در دل براي سرنوشت خود، سرنوشت اين ملت و آينده ايران اسلامي ارزش قائل است آن کسي که براي استقلال و هويت ملت خود ارزشي قائل است، آن کسي که از تسلط قدرتهاي بيگانه بيزار است، آن کسي که برايش آينده اين کشور و اين ملت و آينده دنياي اسلام يک هدف بزرگ محسوب مي شود، آن کسي که از رنج هاي ملت فلسطين دلش خون است ... آن کسي که مايل است بيش از يک ميليارد مسلمان دنيا قدرت عجيبي را تشکيل بدهند که بشريت را به سمت کمال هدايت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگيرند، آن کسي که اين احساسات و اين درکها را دارد و حاضر است در اين راه قدمي بردارد او بسيجي است. (از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع خانواده هاي مکرم شهداي اراک 24/8/79)


وجود بسيج بايد ما را وادار کند به شکر الهي، نشاط جوانان بسيجي بايد ما را وادار کند به شکر الهي... (از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بسيجيان 29/7/79)


بسيج يعني حضور بهترين و بانشاط ترين و باايمان ترين نيروهاي عظيم ملت در ميدان هايي که براي منافع ملي، براي اهداف بالا، کشورشان به آنها نياز دارد، هميشه بهترين و خالص ترين و شرافتمندترين و پرافتخارترين انسانها اين خصوصيات را دارند. بسيج در يک کشور، معنايش آن زمره‌اي است که حاضرند اين پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برايش سرمايه گذاري کنند. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان 29/7/79)


چرا در تبليغات جهاني و راديوها به بسيج اهانت مي شود؟ بسيج را که در خور تشويق و تعظيم و تحسين است مورد اهانت و بي مهري قرار مي‌دهند؟ چون نقش بسيج را در حفظ استقلال ملي، در حفظ غرور ملي در حفظ افتخارات ملي، در تأمين منافع ملي، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوري اسلامي مي‌دانند به جد با بسيج دشمنند، امّا دشمني آنها فايده‌اي ندارد. (از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ بسيجيان 29/7/79)


انکار بسيج و بي احترامي به آن، يا نابخردانه است، يا خائنانه است. تا وقتي براي اين کشور امنيت لازم است تا وقتي که اين کشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد. يعني هميشه، چون هميشه احتياج به امنيت هست، به نيروي بسيج به انگيزه بسيجي، به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج است. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروه کثيري از سپاهيان و بسيجيان در مشهد 10/6/78)


بسيج يعني نيروي کارآمد کشور براي همه ميدانها. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با سپاهيان و بسيجيان 2/9/77)


ملتهايي که مردم در آن از نظر مسئولان آن کشور نقشي دارند، همه جا چيزي شبيه بسيج هست منتهي به اين درخشندگي، به اين فراگيري، به اين زيبايي، به اين فداکاري، من در جايي سراغ ندارم... (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با سپاهيان و بسيجيان 2/9/77)


علت اينکه در کشور ما بسيج اين طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ايمان عاشقانه، ايمان عميق، ايمان توام با عواطف که از خصوصيات ملت ايران است، مثل بعضي از ملتهاي ديگر، عواطف در اين ملت جوشان است کليد بسياري از مشکلات است. اين ايمان با آن عواطف همراه شد و اين رودخانه عظيم خودشان را به اين درياي پهناور تبديل کرد و مشکلات را در هر جايي که لازم بود از بين برد. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با سپاهيان و بسيجيان 2/9/77)


بسيج عبارت است از مجموعه‌اي که در آنها پاک ترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور، در راه اهداف عالي اين ملت و براي کمال رساندن و به خوشبختي رساندن اين کشور جمع شده اند. ... مجموعه‌اي که دشمن را بيمناک و دوستان را اميدوار و خاطرجمع مي کند. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان به مناسبت هفته بسيج 5/9/76)


بسيج يکي از برکات انقلاب و از پديده هاي بسيار شگفت آور و مخصوص اين انقلاب است. اين هم يکي از آن چيزهايي است که امام بزرگوار ما با ديد الهي خود، با حکمتي که خداي متعال به او ارزاني کرده بود، براي کشور و ملت و انقلاب ما به يادگار گذاشت. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان 5/9/76)


بسيج در حقيقت مظهر يک وحدت مقدس ميان افراد ملت است. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان 5/9/76)


بسيج در واقع مظهر عشق و ايمان و آگاهي و مجاهدت و آمادگي کامل، براي سربلند کردن کشور و ملت است. (از بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان 5/9/76)


بسيج يک حرکت بي ريشه و سطحي و صرفاً ازروي احساسات نيست، بسيج يک حرکت منطقي و عميق و اسلامي و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام – و به طريق اولي – جامعه اسلامي است. قرآن کريم مي فرمايد: [ هو الذي ايدک بنصره و بالمؤمنين] اي پيامبر، خداي متعال تو را، هم به وسيله نصرت خودش و هم از طريق مؤمنين مؤيد قرار داد و کمک کرد. اين خيل عظيم مؤمنيني که در اينجا مورد اشاره آيه قران قرار گرفته اند، عبارت ديگري است از آنچه که امروز به نام بسيج در جامعه ما قرار دارد. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان نواحي و پايگاهها و گردانهاي بسيج سراسر کشور 8/9/74)


عظيم ترين و ماندگارترين يادگار [ امام عزيز و عظيم القدر ما] همين بسيج مردمي است که در همه جا حضور دارد. از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان و بسيجيان 27/8/71)


اين کار خدا بود که بسيج ملت ايران بتواند در سخت ترين ميدانها که همان ميدان جنگ است چنان قدرتي از خود نشان بدهد که ديرباورترين افراد هم قبول کنند که ملت ايران داراي توانايي است.


بسيج يعني کل نيروهاي مؤمن و حزب اللهي کشور ما اين که امام گفتند «بسيج بيست ميليوني» يعني اين. (از بيانات مقام معظم رهبري در پادگان امام حسن مجتبي (ع) 5/9/69)


اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نيروهاي مسلح و بسيج مردمي در دوران جنگ هشت ساله نشان داديد و حقيقتاً اسلام را روسفيد و امت رسول الله (صلي الله عليه و آله) را سربلند ساختيد و اگر نبود خونهاي مطهر و معطري که در راه خدا بر زمين ريخته شد؛ يقيناً امروز از نظام اسلامي اثري نبود و پرچم قرآن چنين سربلند نمي شد. (پيام به خانواده هاي شهدا، مفقودان در آستانه هفته دفاع مقدس 23/6/68)


محور دفاع از انقلاب، همين آحاد عظيم ميليوني بسيج هستند. (از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت جمع کثيري از بسيجيان نمونه 6/4/68)


بسيجي يعني دل باايمان، مغز متفکّر – داراي آمادگي براي همه ميدانهايي که وظيفه اين انسان را به آن ميدانها فرا مي خواند، اين معناي بسيجي است. (از بيانات مقام معظم رهبري در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78)


هرجا وظيفه‌اي باشد، انسان بسيجي در ميدان آن وظيفه، حاضر است. (از بيانات مقام معظم رهبري در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78)


بسيج به معني حضور آمادگي در همان نقطه‌اي است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است. لذا پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مهدي موعود عزيز، يک پيوند ناگسستني و هميشگي است. (از بيانات مقام معظم رهبري در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78)


امروز هم، بسيجي براي کشور دل مي سوزاند براي آباداني کشور تلاش مي کند، براي حفظ استقلال ملي، هرچه بتواند کار مي کند و از جان خود هم مي گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن مي خواهد از روزنه‌اي، چه اقتصادي و سياسي و چه فرهنگي – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او مي ايستد و با مشت به صورتش مي کوبد. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان نواحي ... 8/9/74)


امام فرمودند «بسيج بايد سازماندهي بشود، بايد يکديگر را بشناسند، بايد آمادگي به وجود بياورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکليف بزرگ شما همين کارست. خيال نکنند که بسيج يک امر احساسي است. بسيج يک امر منطقي و فکري و ريشه دار و عميق است و کساني که در کار اين حقيقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسي که بسيجي است بايد به بسيجي بودن خود افتخار کند. بسيجي بودن، مايه سرافرازي و سربلندي پيش پروردگار است. (8/9/74)


فرهنگ بسيجي، فرهنگ معنويت و شجاعت و غيرت و استقلال و آزادگي و اسير خواستهاي حقير، نشدن است. (8/9/74)


هفته بسيج در حقيقت فرصت و بهانه‌اي براي زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسيجي در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پيشواي راحل عظيم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو مي کنم و از خدا مي‌خواهم که با بسيجيان محشور باشم. بسيج يک افتخار و يک ارزش است. سعي کنيد اين روحيه بسيجي را براي کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنيد. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با نيروهاي مقاومت بسيج 7/9/69)


شما بسيجي ها بايد به گونه اي رفتار کنيد که احترام و محبت مردم جلب شود. شما بايد نمونه اخلاق و تواضع و مهرباني و رعايت مقررات باشيد. آن کسي بسيجي تر است که مقررات را بيشتر رعايت مي کند، به خاطر آنکه اين فرد بيشتر از همه براي نظام دل مي سوزاند و مقررات، لوازم قطعي اداره درست نظام است. (از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم بيعت جمع کثيري از بسيجيان نمونه 6/4/68)


سپاس و ستايش و تمجيد و تحسين فراوان خود را بر جوانان بسيجي مؤمن در سرتاسر کشور، اين دلهاي پاک، اين دلهاي تپنده با عشق به خدا، با ايمان به حقيقت، با اخلاق و با صفا، نثار مي کنم. (از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع نيروهاي شرکت کننده در مانور عظيم طريق القدس 3/2/76)


من به بسيجيان عزيز فعّال اين کشور علوي و فاطمي، عرض مي کنم؛ اميرالمؤمنين عليه الصّلاه والسلام را الگوي خودتان قرار دهيد که بهترين و بزرگترين الگو براي بسيجيان مسلمان در همه عالم، علي ابن ابيطالب عليه السلام است. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) 3/9/73)


روحيه بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود تا اين کشور بتواند بار سنگيني را که بر دوش دارد که همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسيج تمام شدني نيست. (از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان بسيج 27/8/71)

سید بازدید : 79 پنجشنبه 18 آبان 1391 نظرات (1)

 

زیباترین و جالبترین اثر تاریخی بجای مانده از دوران صفوی در منطقه غرب و شمال غرب ایران مسجد جامع مهاباد (مسجدسرخ) یا مدرسه شاه سلیمان می‌باشد كه اكنون در قلب شهر قرار گرفته است و خطبه های نماز جمعه شهر در آن برگزار می شود . این مسجد در زمان شاه سلیمان صفوی و فرمانروایی تنها سلطان و حكمران نیكوكار منطقه كردستان یعنی بداق سلطان به عنوان مكان تعلیم علوم دینی آن زمان در شهر مهاباد كه قدیمی ترین و متمركزترین شهر منطقه بوده ساخته شده است. (بداق سلطان از نوادگان صارم بیگ و فرزند شیرخان می باشد) زمان ساخت این مسجد زیبا به سال 1809 هجری قمری بر می گردد . مساحت كلی مسجد با حجره های رو به حیاط و یك سردر ورودی و یك حوضخانه در ضلع جنوبی 1259 مترمربع است . شبستان زیبای آن كه مقدمه ای بر شبستان مسجد وكیل شیراز است دارای ده ستون سنگی نخودی رنگ است كه ارتفاع هر یك از آنها 60/2 سانتی متر است و بصورت یك پارچه و دو پارچه قرار دارد و سقف سرستونها مربع و طول هر ضلع هفتاد سانتی متر است و غیر از پایه های مسجد و این ستونها و كف حجره های بیرونی كه از نوع سنگهای ذكر شده )نخودی رنگ( پی ریزی شده اند و بقیه بنا كلاً از آجر قرمز چهارگوش و ملات و گچ و شن و غیره است . پشت بام اصلی مسجد را هیجده گنبد آجری نیم كره ای پوشانده كه سابقاً با ناودان های سنگی آبریز آن میسر شده بود . محراب آن در بخش شمالی قرار دارد و طبقه دوم آن كه بخشی جزئی را شامل می شود ویژه نمازگزاران زن است كه با بخش اصلی تفاوت كلی دارد . صحن حیاط مشتمل بر حجره های متعدد است كه قرینه ورودی آن را حوضخانه ای زیبا تشكیل می داد، اما متاسفانه بر اثر سهل انگاری گنبد و طاق این حوضخانه به كلی از بین رفته بود كه در چند سال اخیر مجدداً به همان فرم و شكل اولیه بازسازی شده است. این مسجد در داخل شهر در خیابان امام‌ شافعی بین خیابانهای حافظ و طالقانی واقع شده است و در اطراف آن مغازه ها و بازارهای قدیمی وجود دارد و امكان دسترسی برای اقامه نماز و یا بازدید برای همگان فراهم است.

سید بازدید : 65 چهارشنبه 17 آبان 1391 نظرات (0)
تصویر:

مسجد الاقصی را باید یکی از مقدس ترین اماکن اسلامی برای مسلمانان جهان توصیف کرد. این مسجد اولین قبله مسلمانان جایی که در دوران پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) ایشان به سوی این مسجد به اذن خداوند نماز بپا می داشتند و همچنین سومین حرم شریف پس از مسجد الحرام و مسجد النبی در مکه و مدینه است . مسجد الاقصی به گواه تاریخ نویسان دومین مسجد ساخته شده بر روی زمین پس از بیت الله الحرام محسوب می شود. نقل است که " حضرت آدم (علیه السلام) آنرا ساخته وزیر بنای آنرا چهل سال پس از ساختن بیت الله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است.
بنابراین صرف نظر از اعتقادات دینی ما مسلمانان ، قدمت ساخت این مسجد به بیش از یکهزار سال نیز سبب توجه جهانی به این مسجد خواهد بود.
در قرآن مجید آمده است " سبحان الذی اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر".
توصیف مسجد الاقصی:
مسجد الاقصی شامل منطقه ای است مستطیل شکل در جنوب شرقی شهر قدس که دور تا دور آنرا دیوار در برگرفته واین دیوارها هم در داخل دیوارهای بخش قدیمی شهر قدس قرار گرفته اند.
مساحت مسجد حدود 144 دونم (هر دونم هزارمتر مربع) است وشامل مسجد الاقصی ، قبه الصخره به همراه آثار دیگری که تعداد آنها به 200 اثر می رسد .مسجد الاقصی بر فراز فلاتی کوچک به نام فلات موریا ساخته شده است که "صخره" مشرفه بالاترین نقطه آن است ودقیقا در مرکز محوطه مسجد قرار گرفته است.
ابعاد مسجد از جنوب 281 متر ، از شمال 310 متر ، از شر 462 متر واز غرب 491 متر است .
این مساحت یک ششم مساحت بخش قدیمی شهر قدس را تشکیل می دهد .
این ابعاد از زمان ساخته شدن این مکان بعنوان مسجدی برای نمازگزاردن تغییر نکرده است وبر خلاف مسجد الحرام ومسجد نبوی در مکه مکرمه ومدینه منوره این محدوده در طول تاریخ خود شاهد توسعه مساحت نبوده است.
مسجد الاقصی چهارده دروازه دارد که پنج یا چهار دروازه از آنها بعداز فتح این شهر توسط صلاح الدین بسته شدند این دروازه ها عبارتند از باب الرحمه از شرق ، باب المنفرد ، المزدوج والثلاثی در جنوب از دروازه های بسته شده بودند.
اکنون ده دروازه همچنان باز می باشد که عبارتند از : باب المغاربه (النبی) ، باب السلسله (باب داوود) ، باب المتوضا (باب المطهره)، باب القطانین ، باب الحدید ، باب الناظر و باب الغوانمه (باب الخلیل) که همگی در قسمت غربی ونیز باب العتم (باب شرف الانبیاء) ، باب حطه ، باب الاسباط هم در بخش شمالی واقع اند.
مسجد الاقصی دارای چهار گلدسته است.
نام ها :
مسجد الاقصی
نامی است اسلامی که خداوند برای این مکان برگزیده ودر قرآن کریم به آن اشاره شده است .
" سبحان الذی اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر".
اقصی به معنای دورترین است ومقصود از آن اینکه این مسجد نسبت به دو مسجد بزرگ دیگر مسلمانان در مکه ومدینه دورتر ست.
مسجد الاقصی پیش از آنکه این نام در قرآن ذکر شود به بیت المقدس معروف بود.
مسجد الاقصی به اشتباه حرم قدسی شریف خوانده می شود این در حالی است که توصیف حرم تنها برای مسجد الحرام ومسجد النبی می باشد.
مهمترین آثار موجود مسجد الاقصی (حرم شریف)
مقصود از حرم شریف، آن منطقه قرار گرفته بر روی تپه کوچک و یا سکوی مختلف الاضلاع واقع در ضلع جنوب شرقی بخش قدیمی شهر قدس می باشد. ابعاد اضلاع محدوده حرم شریف بدین شرح است.
ضلع جنوبی ( 281 م )
ضلع شمالی ( 310 م )
ضلع شرقی ( 462 م )
ضلع غربی ( 491 م )
این منطقه از دو ناحیه جنوبی و شرقی به حصار شهر که تاریخچه آن به دوران اسلامی سلسله ایوبی ها، مملوکی ها و عثمانی باز می گردد، احاطه شده است. واما از دو ناحیه شمالی و غربی، مسجد به رواقهایی احاطه شده که در دوران ایوبی ها و مملوکیان ساخته شده بود.
مسجدالاقصی از تعدادی ساختمان تشکیل شده است که به همراه مساجد ، گنبدها ، رواق ها ، منابر ، گلدسته ها وغیره به 200 اثر می رسند.
قبه الصخره
قبه الصخره (گنبد صخره) ساختمان هشت ضلعی است که گنبدی طلایی بر آن قرار گرفته است ، موقعیت آن به نسبت مسجد الاقصی به مانند قلب در بدن انسان است ودقیقا در سمت چپ مرکز آن قرار گرفته است ، این گنبد به مثابه گنبد تمامی این محوطه محسوب شده ویکی ازقدیمی ترین وعظیم ترین آثار اسلامی شاخص است.
علت نامگذاری آن به این اسم وجود صخره ای در داخل آن است که از روی آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به آسمان عروج کردند ودر واقع بلند ترین بقعه مسجد الاقصی هم محسوب می شود.
قبه الصخره اکنون مصلای زنان در مسجد الاقصی است ، این صخره آنگونه که گفته می شود دیگر بین زمین وهوا معلق نیست بلکه غار کوچکی در زیر آن قرار دارد.
مسجد قبلی (با کسر قاف وتسکین)
این مسجد در بخش جنوبی مسجد الاقصی به طرف قبله قرار گرفته است واز این رو به مسجد جامع قبلی شهرت یافته است ، این مسجد با گنبد طوسی رنگش اکنون مصلای اصلی مردان است .این مسجد در محلی که عمر بن الخطاب در زمان فتح قدس در سال 15 هجری در آن نماز گذارد ساخته شده است ، بنای این مسجد را عبد الملک بن مروان آغاز وپسرش ولید بن عبد الملک آنرا به پایان رساند.
مصلای مروانی
این مصلی زیر مسجد الاقصی در بخش جنوب شرقی واقع است .
اقصای قدیم
اقصای قدیم زیر مسجد قبلی قرار گرفته است ، آنرا امویان ساختند تا مدخلی اختصاصی برای آنها از کاخ های امویه به داخل مسجد الاقصی باشد ،
مسجد براق :
این مسجد در کنار دیوار براق (جایی که نقل است پیامبر زمان معراج اسب خود را به این دیوار بست که وجه تسمیه این دیواردر واقع به دلیل این است که نام اسب پیامبر(ص) براق نام داشت) قرار گرفته است.
مجموعه سقاخانه ها وچاه های اطراف الاقصی هم جزو آثار آن می باشند.
مدرسه اشرفیه به همراه تعداد زیادی از مدارس در اطراف مسجد الاقصی بنا نهاده شده اند.
دروازه های دایر در مسجد الاقصی:
ضلع غربی:
باب المغاربه ــ دروازه مغربی ها ـ (به دروازه نبی نیز معروف است)، دروازه سلسله (به دروازه داوود هم موسوم )، باب المتوظأ ـ دروازه وضو دار ـ ( دروازه مطهر نیز گفته می شود )، دروازه القطاطین، دروازه آهن (به دروازه آرگون هم معروف است)، دروازه الناظر (به نامهای باب علاء الدین بصیری، باب میکائیل، باب الحبس و باب المجلس نیز شناخته می شود)، دروازه غوانمه ( دروازه الخلیل و باب الولید هم نامیده می شود).
ضلع شمالی:
دروازه العتم (معروف به دروازه شرف الانبیاء،‌ داوودیه و فیصل)، باب حطه و باب الاسباط .
حرم شریف دارای چهار مأذنه (گلدسته) به شرح ذیل می باشد .
ـ گلدسته باب المغاربه واقع در گوشه جنوب غربی حرم شریف0
ـ گلدسته باب السلسله واقع در ضلع غربی حرم شریف و نزدیک به باب السلسله.
ـ گلدسته باب الغوانمه واقع در گوشه و کنج غربی حرم شریف.
ـ گلدسته باب الاسباط واقع در ضلع شمالی حرم شریف.
حرم شریف مجهز به منابع آبی بوده و مسلمانان در طول تاریخ اسلامی این حرم شریف به حفر چاهها، ساخت منبع آبی، آبدار خانه و سقا خانه ای که همگی در محوطه حرم پراکنده اند، همت گماشتند .
امور اداری ومالی حرم شریف امروزه توسط سازمان اوقاف اسلامی تابع وزارت اوقاف و امور اماکن متبرکه اسلامی مستقر در امًان اداره می شود. دفاتر و مؤ سسات اداره اوقاف اسلامی چون، موزه اسلامی، کتابخانه مسجد الاقصی، مدارس علوم دینی الاقصی و دار القرآن کریم و حدیث شریف نبوی و……، که در محوطه حرم احداث شده اند، به محدوده حرم شریف ملحق شدند.
تاریخ ساخت مسجد الاقصی
بر عکس آنچه که برخی هادر مورد مسجد الاقصی تصور می کنند مسجد الاقصی توسط عبد الملک بن مروان ساخته نشد بلکه او تنها قبه الصخره را ساخت. مسجد الاقصی بنایی قدیمی که اولین قبله گاه مسلمانان است این مسجد دومین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شد ، ارجح آن است که حضرت آدم (علیه السلام) آنرا ساخته وزیر بنای آنرا چهل سال بعد از ساختن بیت الله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است. این بنا پیش از به وجود آمدن کنیسه ، کلیسا ، بارگاه ومعبد بوده است. بعد از آن مهاجرت حضرت ابراهیم علیه السلام از منطقه بین النهرین به سرزمین های مبارک در سال 1800 قبل از میلاد انجام گرفت وایشان اقدام به بالا بردن ستون های بیت الله الحرام کردند، بعد از آن هم اسحاق ویعقوب (ع) مسجد الاقصی را ترمیم کردند تا اینکه در سال 1000 قبل از میلاد این مسجد توسط حضرت سلیمان بازسازی شد. همراه با فتوحات اسلامی در سال 636 میلادی عمر بن الخطاب مصلی قبلی را بعنوان بخشی از مسجد الاقصی ساخت ، در دوره امویان قبه الصخره ساخته شده ومصلای قبلی نیز بازسازی گردید ، ساخت این بنا حدود 30 سال از سال 66 هجری تا 96 هجری (685 تا 715) به درازا کشید تا مسجد الاقصی به شکل فعلی آن در آید.
چرا یهودیان مدعی مسجدالاقصی هستند؟
بخش غربی وجنوبی صحن مسجد الاقصی اهمیت فراوانی برای یهودیان دارد. این دیوار به دیوار براق مشهور است وعلت نامگذاری آن به این اسم هم بسته شدن اسب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم (براق) به این دیوار در زمان معراج بود .
این دیوار 156 عرض و56 پا طول دارد ، برخی از سنگ های این دیوار 16 پا می باشند ، مسلمانان مسجدی را در این قسمت بنا نهادند.
در مقابل یهودیان ادعا می کنند که این دیوار بخش باقی مانده از دیوار " بارگاه سلیمان" است که هیردوس آنرا در سال 18 قبل از میلاد بنا نهاده بود.
با اینکه حفاری های صهیونیستی تاکنون از یافتن دلیلی برای این ادعا عاجز مانده است اما آنها همچنان بر این ادعای خود پافشاری می کنند.
در دوره عمر، شفقت مسلمانان نسبت به یهودیان باعث شد تا به آنان اجازه داده شود تا در کناراین دیوار به ندبه وزاری بپردازند ، تعداد یهودیان در آن زمان بسیار کم بود وعرض پیاده رویی که آنها در آن می ایستادند تنها 4 متر بود.
این پیاده رو جزو موقوفات خانواده ابو مدین الجزائری بود ویهودیان در عصر محمد علی سالانه 300 لیره به متولی آن پرداخت می کردند در عین اینکه هیچ حق قانونی در این مکان نداشتند.
دردوره قیمومیت انگلیس یهودیان به این مکان دست درازی کرده وادعای مالکیت آنرا کردند این امر منجر به قیام فلسطینیان علیه آنان شد ، قیام براق که در سال 1929 رخ داد باعث شهادت 116 نفر وزخمی شدن 232 نفر وزندانی شدن حدود یکهزار نفر دیگر از فلسطینیان گردید. ، مسئولین انگلیسی 26 نفر از زندانیان فلسطینی را به اعدام محکوم کردند ، کشتار بی رحمانه فلسطینیان مواضع جانبدارانه انگلیس از یهودیان وصهیونیستها باعث شد تا کمیته بین المللی حقیقت یابی تشکیل شود. این کمیته در پایان تحقیقات خود تاکید کرد مالکیت این مکان از آن مسلمانان است ، نظر این کمیته در ژانویه 1930 اعلام شد.
با این حال صهیونیستها همچنان ادعا می کنند که مسجد الاقصی بر روی ویرانه های بارگاه سلیمان برپا شده وتلاش خود را برای انهدام آن ادامه می دهند.
اشتباه نکنید!!
مسجد قبه الصخره، مسجدالاقصی نیست
ظاهراً موضوع اشتباه گرفتن مسجد الاقصی با مسجد القبه تا حدی به دلیل نزدیکی این دو بنا و قرار گرفتنشان همراه با برخی ابنیه ی دیگر در مجموعه ی حرم الشریف است.اما به نظر می رسد در ورای این تشابه ساده,مسئله مهم تری پنهان است,آنچنان که یکی از اساتید دانشگاه زاید امارات,چند سال پیش در نامه ای به یکی از نشریات چنین نوشت: بین مسجد الاقصی و مسجد القبه الصخره سردرگمی قابل توجهی وجود دارد.هرگاه در رسانه های محلی و بین المللی ذکری از مسجد الاقصی به میان می آید,در عوض عکسی از مسجد القبه نمایش داده می شود.دلیل اصلی این مسئله عدم اطلاع عموم مردم, هم راستا با توطئه های رژیم صهیونیستی است.در زمان اقامتم در ایالات متحده نیز بارها با این مسئله مواجه بودم.تا ان که اطلاع یافتم صهیونیست ها در امریکا چنین تصاویری را چاپ و متتشر کرده و گاه با قیمت بسیار اندک و حتی رایگان در اختیار اعراب و مسلمانان قرار می دهند.بدین ترتیب مسلمانان ان را به تمام نقاط –دیوار منازل و دفاتر کار-نصب می کنند. همین مسئله موید این است کهسران صهیونیستی می خواهد تصویر مسجد الاقصی را از اذهان مردم پاک کنند تا بتوانند آن را تخریب و معبد مورد ادعای خود را پنهانی بنا کنند و اگر کسی شکایت یا اعتراضی داشته باشد,به طور زنده تصویر مسجدالقبه را نشان خواهند داد و اظهار خواهند داشت که اتفاقی نیفتاده است."
مسجد القبه (قبه الصخره)
این مسجد در گرامیداشت معراج پیامبر بنا شد.بنای آن در سال 67هجری آغاز و در سال 71 هجری تکمیل شد. این مسجد متشکل از قاعده ای هشت وجهی است که دو راهروی هم مرکز هشت وجهی را در بر گرفته,آن ها نیز به نوبه ی خود جایگاه مرکزی دایره ای شکلی,حاوی صخره را احاطه کرده اند.گمان می رود,این همان صخره ای است که پیامبر اکرم(ص) در شب معراج پس از آن که با براق به مسجد الاقصی آمد,از فراز آن به آسمان رفت.در بالای قاعده ی هشت وجهی و بلافاصله در بالای دایره ای که صخره را احاطه کرده است,قبه ای دو لایه,با قطر 18 تا 20 متر و ارتفاع تقریبی 23 متر قرار دارد. گنبد طلایی این بنا به طرز جالب توجهی بر کل ساختمان احاطه دارد.بر دیوارهای درونی قاعده ی هشت وجهی و دیوارهای بیرونی,آیات قران کریم نقش بسته,که مجموعاً 210 متر از فضای آنها را در بر گرفته است.جای شگفتی نیست که مسجد القبه مناره ای ندارد,چرا که در واقع در دوره ی امویان مناره از اجزای مساجد نبوده و بیش تر از مظاهر دوره ی عباسیان است.
قدس ، کهن ترین شهر جهان و مهد سه آئین آسمانی (1)
تاریخچه : ‌از نظر تاریخی، قدس از کهن ترین شهرهای جهان به شمار می رود بطوریکه عمر آن از (45) قرن فراتر است، مهد سه آئین آسمانی (یهودی، مسیحی، اسلام)
قدس در تاریخ به نام های متعددی شناخته شده است که از معروفترین آن می توان به ، یبوس، إیلیا، کابتولینا، بیت المقدس، القدس، القدس الشریف اشاره کرد.
یبوس همان نامی است که قدس قریب به 4500 سال پیش بدان شناخته شد و منسوب به یبوسیهایی بوده که از تبار عربهای اولیه جزیره العرب هستند، یبوسیها ساکنان اصلی قدس به شمار می روند، آنان نخستین ساکنان قدس هستند که در حدود (2500 ق.م) به همراه قبایل عرب کنعانی به این منطقه آمدند و با تپه های مشرف بر شهر قدیمی قلعه ای را بر تپه جنوب شرقی یبوس ساختند که به دژ یبوس معروف گشت، ( این دژ از قدیمی ترین بناهای قدس به شمار می رود )، هدف از ساخت این دژ دفاع از شهر و محافظت از آن در برابر حملات و تهاجمات عبرانی ها و مصری ها ( فراعنه ) بوده است.
یبوسی ها همچنین نسبت به تأمین آب دژ و شهر خود همت گماشتند، آنان قناتی را حفر کردند تا آب چشمه جیحون ( نبع العذرا ) واقع در دره قدرون (امروزه به چشمه سلوان معروف است) را به درون دژ و شهر انتقال دهند.
قدس به نام“ اور شالم” نسبت به شالم (خداوند صلح کنعانی ها ) نیز معروف بود. این نام در کتب مصری معروف به لوح های تل العمارنه که تاریخ آن به قرنهای هیجدهم و نوزدهم قبل از میلاد باز می گردد، ذکر شده است.
یبوس در دست یبوسی ها و کنعانی ها بود تا اینکه در سال (1409 ق.م) به تصرف داوود پیامبر (ع) در آمد و از آن هنگام به شهر داوود موسوم گشت، داوود نبی این شهر را به پایتختی برگزید. این شهر پس از حضرت داوود به فرزندش سلیمان (ع) رسید و در عهد ایشان به اوج شکوفایی معماری رسید، در همین مقطع دین یهود رواج یافت. در سال 586 ق.م قدس به حکمروایی فارسیان در آمد، این شهر پیشتر توسط بخت النصر اشغال و کاملاً ویران شده و ساکنان یهودی به بابل انتقال یافته بودند. شهر قدس در حکمرانی فارسها بود تا اینکه به سال 332 ق.م توسط اسکندر مقدونی به اشغال در آمد. قدس در عصر یونانی دوره بی ثباتی را سپری کرد به ویژه پس از مرگ اسکندر مقدونی که بحرانها و اختلافات میان بطلمیان (پیروان بطلمیوس که مصر را تصرف کرده و دولت بطلمیان را تأسیس کرد) و سلوکیان (منسوب به فرمانده سلوکس که با تصرف سوریه حکومت سلوکیان را بر پا نمود) بود، این دو سعی در تصرف و حکمرانی بر این شهر را داشتند.
در سال 63 ق. م رومیان به فرمانده ی “ بومبی ” قدس را اشغال کردند، در سال 135 م هادریانوس امپراطور روم شهر قدس را کاملاً ویران ساخت و به جای آن مستعمره ای جدید بنام (ایلیا کابتولینا ) دایر نمود. قدس در دوران بیزانسی (330ـ 636 ) به ایلیاء نامیده می شد، در این برهه با گرویدن قسطنطین امپراطور به دین مسیحیت، آئین مسیحیت دین رسمی امپراطوری بیزانسی گشت. در این دوره همچنین هیلانا ملکه مادر کلیسای قیامت را در سال 335 م بنا نهاد.
در سال 614 م فارسها مجددا قدس را اشغال کردند. قدس تا سال 627 م جزء قلمرو فارسها بود تا اینکه هرکول آن را باز پس گرفت و این شهر تا فتح اسلامی در حکمرانی بیزانسی ها بود.
از آنجائیکه اسلام آئینی جهانی بوده و به عرب ها محدود نمی شد، لذا عرب ها و مسلمان ها موظف شدند آن را در همه کشورها منتشر سازند، و نتیجه آن فتوحات اسلامی بود که فلسطین از جمله نخستین کشورهایی که سپاهیان اسلامی به سوی آن رهسپار شدند. از زمان فتح اسلام تا سال 217 هجری قدس بنام ایلیاء و بیت المقدس نامیده می شد تا اینکه کم کم و برای اولین بار در تاریخ اسلامی یعنی ً از سال 216 هجری ، این شهر قدس نام گرفت‌.
این نامگذاری بعدها جا افتاد بطوریکه در زمان خلافت عثمانی بنام “ قدس شریف ” موسوم گشت. به سال ( 492 هـ /1099 م ) صلیبی ها قدس را اشغال و بدون توجه به قداست و جایگاه دینی اش، ‌دست به فساد و ویرانی زدند و در این رهگذر مرتکب قتل عام های و حشیانه ای در صحن حرم شریف شدند. صلیبی ها به این اعمال ددمنشانه بسنده نکرده و علاوه بر تاراج و چپاول، مسجد الاقصی را به کلیسا و اسطبل برای اسب ها و احشام خود مبدل ساختند و پس از صلیبی ها به اسطبل سلیمان معروف شد. صلاح الدین ایوبی فلسطین را آزاد و قدس را از چنگال صلیبی ها رهانید و آن را به ‎ آغوش اسلام و مسلمانان بر گردانید. قدس پس از ایوبی ها همچنان در دست مسلمانان بود و سرانجام در سال 1917 م خلافت عثمانی بر قدس توسط انگلیسی ها سرنگون شد.

سید بازدید : 42 چهارشنبه 17 آبان 1391 نظرات (0)
تصویر:

سال سيزدهم بعثت بود كه حدود 75 نفر از انصار در عقبه مني با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيعت نموده1 و سپس به مدينه منوّره بازگشتند. نزديك به سه ماه از اين قضيه تاريخي گذشته بود كه آنان و گروهي ديگر از مهاجران بسياري از روزها، صبحگاهان به خارج مدينه مي آمدند و در انتظار آن حضرت مي نشستند، سرانجام روز دوشنبه 18 ربيع الاوّل فرا رسيد، طبق معمول بامداد آن روز نيز به خارج مدينه رهسپار شدند و در آنجا تا نزديكى هاي ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبري نشد. تا اينكه ظهر آن روز رسول گرامي اسلام از طريق ذوالحليفه وارد مدينه شدند و خبر به مردم مدينه رسيد، زن و مرد، كوچك و بزرگ در نزديكي مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگي در نهايت خرسندي و شادماني به يكديگر تبريك مي گفتند و اين شعر را با همديگر مي خواندند:
طَلَع البَدْرُ عَلَيْنا مِنْ ثَنيّات الوداع3 وَجَبَ الشكُر علينا ما دَعالِلّهِ داع4
در آن هنگام ابوبكر جهت عرض خيرمقدم، خدمت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده، گفت: مردم مدينه مشتاقانه منتظر قدوم شمايند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود در انتظار برادرم علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ هستم.
آن حضرت 15 روز در قبا توقف كرد تا علي عليه السلام ـ به همراه همسرش فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ به آن حضرت ملحق شدند. در اين مدت، مسجد قبا را تأسيس كرد و در ضمن خانه هاي مدينه از بت و بت پرستي پاكسازي گشت،5 سپس رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ سوار بر مركب عازم ناحيه بالاي مدينه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسكن اختيار نمود.6 انس بن مالك گويد:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به همراه بعضي، چهارده شب در آنجا اقامت گزيدند، در اين ايّام بود كه به دنبال گروهي از قبيله بني نجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشيرهاي برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور يافتند. انس ادامه مي دهد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را ديدم سوار بر مركب و ابوبكر با گروهي از بني نجار در كنارش ايستاده و به سوي قبيله بني نجار حركت كردند تا به خانه ابو ايّوب انصاري ره ـ رسيدند،7 حضرت بعد از نزول اجلال اين آيه شريفه را خواندند:
« ربّ انزلني منزلاً مباركاً و أنت خير المنزلين».8
ابن اسحاق مي گويد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در خانه ابوايّوب انصاري بود تا مسجد و خانه اش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گرديد.9
كوشش رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جهت ساختن مسجدالنبي

رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خطاب به گروهي از بني نجار فرمودند: اين مكان را بهمراه آنچه دارد ارزش يابي و قيمت گذاري كنيد تا جهت بناي مسجد خريداري شود، بني نجار گفتند: به خدا قسم چيزي نخواهيم گرفت; زيرا شما زمين را براي خدا مي خواهيد. در آن زمين نخل خرما، قبر عدّه اي از مشركين و ساختمان مخروبه اي وجود داشت كه به همين جهت در اطراف آن ديواري كشيده شده بود. بعد از جلب رضايت قبيله بني نجار، پيامبر عظيم الشأن دستور داد: درختها را قطع كردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و براي ساختن مسجد آماده ساختند.
سخن نزديكتر به واقع اينكه: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ أسعد بن زراره10 را نزد خود خواسته و فرمودند: زمين متصل به مسجدي را كه در آن نماز مي خوانيم بخريد تا مسجد مناسبي را بنا كنيم. أسعد بن زراره عرض كرد: اي رسول خدا! اين سرزمين متعلق به دو يتيم به نام «سهل» و «سهيل» فرزندان رافع بن عمر و بن نجّار، است كه مسئوليت و سرپرستي آن دو، به عهده من است و شما مي توانيد در اين زمين مسجد را بنا كنيد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: «حتماً بايد قيمت زمين را بگيريد». لذا پس از ارزش يابي قيمت زمين را به يتيمان پرداخت نمودند11 و سپس آن را تصرف كردند.12
پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به همراه ديگر اصحاب ـ كه در بنا و ساختن مسجد دست اندركار بودند ـ ابتدا پايه هاي مسجد را از سنگ چيده، سپس ديوارهاي آن را با خشت هاي خامي كه مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم كرده بودند، ساختند، ستونهايش را از تنه هاي درخت خرما قرار داده بودند و قسمتي از سقفش را با شاخه هاي نخل خرما پوشاندند و بخش زيادي از سقف آن بدون پوشش ماند.13
نورالدين سمهودي نقل مي كند كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگام ساختن مسجد چنين زمزمه مي كرد: اللّهم لاخير اِلاّ خير الآخرة فارحم الأنصار و المهاجرة14
و نيز گفته است كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام ـ با مهاجرين و انصار در كـنـار رسول خـدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مشغول كار بود و اين رجز را مي خواند: لايستوي من يعمر المساجد يدأب فيها قائماً و قاعد و مـن يـري عـن الـغـبـار حـائـذاً15
وضعيت هندسي ساختمان مسجد النبي در آن روز بدين صورت بود كه: مقدار سه ذراع16 از ديوار به وسيله سنگ و بقيه آن با خشت خام بنا گرديد، و چنانكه گفته شد: سقف مسجد از شاخه هاي نخل خرما بود و اين شاخه ها بگونه اي به همديگر چسبيده و در كنار هم چيده شده بود كه آفتاب به داخل نفوذ نمي كرد. وليكن چنان نبود كه از نفوذ آب باران جلوگيري كند، لذا بعد از مدتي، وقتي باران باريدن گرفت آب به داخل مسجد چكّه كرد، و براي مسلمانان مشكلاتي را بوجود آورد كه بناچار سقف را گِلكاري نمودند.
مراغي از ابن نجار نقل مي كند: از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مورد كيفيّت و چگونگي ساختمان مسجد سئوال كردند، فرمود: عريشي كعريش موسي، خشيبات، والأمر أعجل من ذلك.
مسجد من سايباني همانند سايبان موسي عليه السلام ـ است كه چوبهايي بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد.17
دوراني از عمر مسجد نگذشته بود كه ياران پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيشنهاد كردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختماني محكم تر بسازند، كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همان جواب را تكرار فرمودند.18
ارتفاع و بلندي ديوار مسجد به اندازه قد يك نفر مي شد،19 هنگامي كه خورشيد بالا مي آمد، طول سايه ديوار به اندازه يك ذراع (دو قدم) مي شد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه مي گرديد و آنگاه كه به دو ذراع مي رسيد نماز عصر مي خواندند. نماز رسول خدا و مسلمانان به سوي بيت المقدس برگزار مي شد زيرا از قبله مسجدالنبي از ابتداي تأسيس تا مدت يكسال و أندي به سوي بيت المقدس بود، همانطوري كه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از هجرت در مكّه به سوي بيت المقدس نماز مي گزارد.
مساحت مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم ـ در اولين مرحله

استاد محمد حسين هيكل مي نويسد:20 مساحت مسجدالنبي در اولين مرحله عبارت است از 35 متر طول و 30 متر عرض كه در مجموع چنين مي شود: 1050 = 30×35 در اين مـرحله، بـخـشي از مسجد جهت سكونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بودند، و مسلمانان ديگر براي آنان غذا مي آوردند، آنها در وقت نماز اولين صف را تشكيل مي دادند و در ميدان جهاد از پيشتازان بودند. اينان بعد از مدتي به «اصحاب صفّه»21 معروف شدند.
جايگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقي است كه سادات و اشراف و بزرگان در اين مكان مي نشينند و عبادت مي كنند.
نداي اذان از مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم

پس از سپري شدن كارهاي ساختماني مسجد، نداي ملكوتي اذان توسط وحي مقرر و اعلام گرديد، و وقت نمازها بوسيله اذان معلوم مي شد.
يعقوبي مي نويسد: دوران آغاز و صدر اسلام مؤذّن مسجدالنبي «بلال حبشي» بود و گاهي نيز «ابن ام مكتوم» اذان مي گفت، بدين صورت كه هركدام زودتر در نماز حضور پيدا مي كردند اذان را او و اقامه را ديگري مي گفت.22
تغيير و تعيين قبله مسجدالنبي ص ـ توسط پيامبرـ ص ـ

سال دوّم هجرت ـ نيمه ماه رجب، بعد از غزوه بدر اولي بود كه ـ خداي سبحان اراده كرد تا قبله گاه مسلمانان را از جانب بيت المقدس به سوي كعبه تغيير دهد.23 اينجا بود كه اين آيه را به رسول خدا ناز نمود:
قد نري تقلب وجهك في السماء فلنولينك قبلة ترضيها فولّ وجهك شطر المسجد الحرام، و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره...» .24
ما صورت تو را كه به سوي آسمان نگاه مي كني و در انتظار فرمان ما براي تعيين قبله نهايي هستي مي بينيم و اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي بازمي گردانيم، پس روي خود را به جانب مسجدالحرام كن، و در هركجا بوديد صورت خود را به جانب آن گردانيد».
رسول گرامي اسلام پس از 17 ماه نماز به جانب بيت المقدس، وقتي خواست قبله مسجدالنبي را تغيير دهد به گروهي از اصحاب خود دستور داد در زواياي مسجد بايستند تا جهت قبله را به سوي مسجدالحرام مشخص كند. در اين هنگام جبرائيل نازل شد و با قدرت الهي تمام موانعي را كه جلو چشم رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار داشت برطرف ساخت، و سپس عرض كرد: اي رسول خدا! قبله را در جاي خود قرار ده ـ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با ديدن كعبه معظّمه، قبله را در مسجد خود بدان سو تأسيس نمود بطوري كه قبله مسجد در مقابل ناودان كعبه واقع شد. آنگاه جبرائيل عرض كرد: درست قبله در جاي خود قرار دارد.
بعد از پايان يافتن قبله مسجد، جبرائيل با اذن خداوند ـ متعال ـ هرآنچه در مقابل چشم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جهت ديدن كعبه معظّمه محو شده بود به جاي خود برگرداند.
بدين ترتيب درب جنوبي مسجد بسته شد و قبله و محراب در جاي آن قرار گرفت كه روبروي ناودان كعبه واقع شده است.25
بازسازي و گسترش مسجدالنبي ص ـ به دست مبارك رسول خداـ صلي الله عليه و آله و سلم

6سال از ساختن بناي مسجدالنبي گذشت. در سال هفتم هجري غزوه «خيبر» پيش آمد، رسول گرامي اسلام به همراه مسلمانان در نبرد با يهود در قلعه هاي خيبر به پيروزي رسيدند، پس از آن مدينه منوره يكپارچه در اختيار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار گرفت و هر روز بر جمعيت مسلمانان افزوده مي شد و عده اي بدانجا هجرت مي كردند. به همين جهت اصحاب و ياران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيشنهاد بازسازي و توسعه مسجد را نمودند، حضرت با طرح آنان موافقت نمود، كه به فرمايش امام صادق ـ عليه السلام ـ: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مرتبه دوّم، مسجد را توسعه دادند و آن را از ناحيه طول و عرض ـ هر كدام ـ به 100 ذرع رسانيدند.26
در اين مرحله شكل و چهار چوبه مسجد تغيير كرد; يعني طول هر ضلع به صد متر رسيد و بصورت مربّع درآمد. و در روايت ديگر آمده است: كه به صورت مربعي درآمد كه هر ضلع آن 50 متر شد. البته شكل اصلي آن تغييري نكرد، زيرا در مرحله اوّل كه از سنگ و خشت خام و تنه درخت خرما و شاخه هاي آن تشكيل شده بود در مرحله بعد نيز از همين مواد و وسائل استفاده شد، ليكن نحوه چيدن ديوارها تغيير كرد بدين نحو: كه خشت ها را بصورت جفت دركنار يكديگر و سپس هر دو را مخالف دوتاي ديگر ـ عمودي و افقي قرار دادند.27
مراغي از ابن زباله نقل مي كند كه: رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ تصميم بر آن داشت كه در قسمت قبله مقداري به مسجد اضافه كند، كه با رحلتش، اين تصميم عملي نگرديد. وي در استدلال براي سخن خود مي گويد: زيرا روزي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در محل اقامه نماز خود ايستاده بود كه با دست مباركش اشاره به ديوار سمت قبله نموده و فرمود: «لوزدنا فى مسجدنا» از اين جمله چنين برمي آيد، كه حضرت آرزو مي كرد مسجد را از جانب قبله توسعه دهد.
توسعه مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم در سال شانزدهم هجري

عمر بن خطاب در زمان خلافت خود (در سال 16 هجري) درصدد برآمد كه مسجدالنبي را از طرف قبله توسعه دهد، از اين رو تصميم گرفت خانه عباس بن عبدالمطلب را كه در سمت قبله مسجد واقع شده بود خريده، به همراه خانه خودش به مسجد ضميمه نمايد كه عباس در آن روزها با فروش خانه اش موافقت نكرد. ليكن پس از مدتي خودش آن را به مسلمانان هديه نمود و خانه او و قسمتي از خانه جعفر بن ابي طالب در توسعه، جزء مسجدالنبي شد.28 و در اين هنگام ستونهاي چهارگوشه آن در كنار خانه مروان بن حكم قرار گرفت و در نتيجه، از قسمت جنوبي 5 متر به مسجد اضافه شد كه محلّ محراب به جلوتر منتقل گرديد. همچنين از قسمت غربي 5 متر و در قسمت شمالي 15 متر توسعه يافت. و از آنجا كه خانه همسران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در بخش شرقي مسجدالنبي قرار گرفته بود و بعد از رحلت آن حضرت همچنان در آنجا زندگي مي كردند، و از همه مهمتر مدفن مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و از سويي قبر ابي بكر در آن قسمت در منزل عايشه واقع بود، در قسمت شرقي مسجدالنبي تغيير حاصل نشده و همچنان باقي ماند. در اين مرحله از توسعه، خانه ابوبكر كه در ناحيه غربي بود، در داخل مسجدالنبي قرار گرفت.
گفته شده: كه حفصه دختر عمر خانه ابوبكر را ـ كه در ضلع غربي بوده، و وي در زمان زندگيش نيازمند گشته بود ـ به /4000 درهم خريد كه در دو مرحله (مقداري در زمان عمر و باقيمانده آن در زمان عثمان) ملحق به مسجدالنبي گرديد.29
با همه اين تغيير و تحول، در ساختمان مسجدالنبي تغيير زيادي حاصل نشد; زيرا پايه ها همانند سابق سنگچين و قسمت بالاي ديوار با خشت خام چيده شد. ستون هاي مسجد از تنه نخل خرما و سقف آن از شاخه هاي نخل بود. فقط جهت استحكام از پايه هاي بيشتري استفاده گرديد. و تعداد دربهاي ورودي آن به 6 عدد رسيد.
بازسازي مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم در زمان خلافت عثمان ـ مرحله چهارم

در سال 24 هجري كه عثمان به خلافت رسيد، مردم پيشنهاد توسعه مسجدالنبي را به او دادند و در اين زمينه با او صحبت كردند و از كمبود جا در مسجد شكوه نمودند. در پي آن اظهار ناراحتي ها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت كرد، كه آنان جهت تخريب و بازسازي مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثناي الهي چنين اظهار نمود: «اي مردم تصميم گرفته ام، مسجدالنبي را خراب كنم و آن را تـوسعه دهم، شنيدم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: هركس مسجدي را براي خدا بسازد، خداوند ـ منّان ـ در بهشت خانه اي براي او بنا خواهد نمود.30
« عمر بن خطاب» قبل از من اين مسجد را توسعه داد، وليكن امروز براي اين جمعيت مكان بيشتري لازم است. من با خبرگان از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مشورت كردم، همه آنها بر خرابي و بازسازي و توسعه مسجدالنبي اتّفاق نمودند.31
مردم سخنان عثمان را تأييد و تحسين كردند و براي او دعا نمودند. بنابراين عثمان مسجدالنبي را تخريب كرده، در ضلع جنوبي و غربي، هركدام 5 متر اضافه نمود مانند آنچه در زمان عمر انجام گرفته بود. گرچه در ضلع شمالي، مقدار توسعه از زمان عمر كمتر شد وليكن در مجموع نزديك به دو برابر زمان عمر بر مساحت مسجد افزوده شد.
در اين مرحله از توسعه، ساختمان مسجدالنبي وضع و كيفيت بهتري پيدا كرد. زيرا در اين بازسازي پايه ديوارهاي مسجد را از سنگهاي زيبا و حكاكي شده، با استفاده از آهك و گچ بنا نهاده و پايه هاي وسط را از سنگهاي سوراخ شده قرار دادند كه در داخل سوراخ ها آهن و سپس اطراف آن را سرب ريختند، سقف مسجد را از چوبهاي مخصوصي بنام ساج پوشاندند، لذا نسبت به سابق از استحكام بهتر و بيشتري برخوردار گشت.
اين بار نيز در ناحيه شرق مسجد هيچگونه تغيير و توسعه اي حاصل نگرديد، چرا كه خانه هاي همسران رسول خدا ـ ص ـ همچنان باقي بود، و بعضي از همسران آن حضرت در آنـجا سـكـونـت داشـتـنـد. كه نزديكترين اين خانه ها، خانه عايشه بود و در اطاق او رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ابوبكر و عمر دفن شده بودند.
توسعه و زيادي زمان عثمان تا سال 87 هجري باقي ماند، كه تغيير محسوسي نكرد. پس مي توان مساحت مسجدالنبي را به متر مربع در چهار مرحله به ترتيب ذكر كرد:
1- مرحله اوّليه ـ سال اوّل هجرت ـ 1050=30×35
2- مرحله دوم ـ سال هفتم هجرت ـ 2433=33/49×33/49
3- مرحله سوم ـ سال 16 هجرت ـ 4875=75×65
4- مرحله چهارم ـ سال 24 هجرت ـ 5950=70×85
پی‏نوشتها:
1-دكتر محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، ص 172، ـ آنان 73 نفر مرد و 2 نفر زن به نامهاي: اُمّ عماره و اُمّ منيع، از انصار بودند ـ به نقل از «الطبقات الكبري»، ج 1، ص 221.
2- بحارالانوار، ج 19، ص 104، حديث 1.
3- ثنيّة الوداع: كوههاي مشرف مدينه منوره است كه در مسير مكّه واقع شده. مردم مدينه مسافران را تا آنجا مشايعت مي كردند.
4- ترجمه شعر: آشكار شد بر ما ماه شب چهارده از كوههاي ورودي شهر، واجب است بر ما حمد و ثناي الهي، مادامي كه ثناگويي دارد.
5- كامل بن اثير، ج 2، ص 107.
6- بحارالانوار، ج 19، ص 106 ـ روايتي ديگر از ابن اسحاق: رسول خدا ـ ص ـ تصميم گرفت داخل مدينه شود بر شتر خود سوار شد و بهمراه بعضي از صحابه براه افتادند، در ميان كوچه هاي مدينه به خانه هريك از انصار مى رسيد جلوي ناقه او را مي گرفتند و مي گفتند: اي رسول خدا! قبيله ما با آنچه به همراه دارد، در خدمت شما است به خانه ما داخـل شـويد و مـا را مـفتخر ســازيد. رســول خدا ـ ص ـ مي فرمود: «جلوي ناقه را رها كنيد همانا او مأمور است» افسار شتر را بر روي گردنش نهادند. آمد تا در ميان قبيله بني نجّار جلوي خانه «ابوايّوب انصاري» و محلّ مسجد فعلي «مِرْبد» زانو به زمين زد، رسول خدا پياده شد، و اين افتخار نصيب ابوايوب گرديد.
سيره ابن هشام، ج 2، ص 140 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 116.
7-سنن ابي داود، ج 1، ص 123.
8- سوره مؤمنون: 21.
9- سيره ابن هشام، ج 2، ص 143 ـ في منزل الوحي، چاپ هفتم، دارالمعارف، ص 449.
10- اسعد بن زراره از بزرگان قبيله بني نجار بود، او با عده اي ديگر از مسلمانان در آنجا نماز مي گزارد، رسول خدا در ابتداي هجرت با آنان در اطاق كوچكي نماز اقامه مي نمودند زيرا «ابن امّ مكتوم» كه از سوي آن حضرت به مدينه آمده بود عدّه اي را با احكام اسلام آشنا نمود.
11- دينار پرداخته شد «زادالمعاد، ابن القيم الجوزي، ج 2، ص 56».
12- في منزل الوحي، 449.
13- ابن كثير، البدايه و النهاية، ج 3، ص 214. نهاية الأدب، جزء 16، ص 344.
14- ترجمه شعر:
پروردگارا در مقابل خوبيهاي جهان آخرت خوبي وجود ندارد ــ پس رحمت بفرست بر انصار و مهاجرين.
15- دكتر محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، ص 211 ـ وفاءالوفا باخبار دارالمصطفي، ج 1، ص 329. سيره ابن هشام، ج 2، ص 142. ابن هشام مي گويد: از بسياري از اهل شعر پرسيدم گفتند علي بن ابي طالب ـ ع ـ را خوانده وليكن معلوم نيست قائل و گوينده چه كسي است؟ آن حضرت يا ديگري، ترجمه رجز: مساوي نيست كسي كه در ساختن مساجد مشاركت دارد و ـ در حال ايستاده و نشسته ـ تلاش مي كند با كسي كه سعي مي كند غبار بر لباسش ننشيند
16-در ذرع هاشمي 33/49 سانتي متر بوده است.
17-الحاوي للفتاوي للسيوطي، ج 2، ص 76. منزل الوحي، ص 450.
18-دلائل النبوة بيهقي، ج 1، فصل مسجدالرسول. زادالمعاد، ج 2، ص 56.
19-و گفته شده يك وجب از قد يك انسان بيشتر بوده است.
20-صفَّة: بضم «صاد» و تشديد «فاء» بر وزن ضُلَّةْ، سكوئي است بزرگ به شكل مربع مستطيل كه در جهت شمالي مقبره رسول خدا ـ س ـ واقع شده و حدود 30 سانتي متر از سطح زمين مسجد بلندتر است. وفاءالوفاء، ج 2، ص 453.
21-سيره ابن هشام، ج 2، ص 156. تاريخ پيامبر اسلام، ص 212.
22-في منزل الوحي، ص 451.
23-دكتر محمد ابراهيم آيتي: تاريخ پيامبر اسلام، ص 218 ـ ابن اسحاق مي گويد: 18 ماه پس از هجرت در ماه شعبان قبله تغيير يافت. ـ سيره حلبي، ج 2، ص 257 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 199 حديث 2 : نقل مي كند: معاوية بن عمار از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال كرد؟ چه زمـــاني رسول الله ـ ص ـ از بيت المقدس به كعبه منصرف شد. امام صادق ـ ع ـ فرمودند: «بعد از برگشت از غزوه بدر».
24- بقره: 144.
25- وفاءالوفاء بأخبار دارالمصطفي، ج 1، ص 365.
26-مدينه شناسي، سيد محمد باقر نجفي، ص 35. به نقل از اعلاق النفيسه، ص 65 ـ 64.
متر 33/49 = 100 ذرع ــ مساحت مسجدالنبي ، مترمربّع 2433=33/49×33/49
27-أخبار مدينة الرسول، ص 93.
28-بين عباس بن عبدالمطلب و خليفه كشمكش زيادي شد تا اينكه در دادگاه قاضي به نفع عباس حكم نمود، آنگاه عموي پيامبر عباس آن را به مسلمين هديه نمود و جزء مسجد شد.
محمد حسين هيكل، في منزل الوحي، ص 453 ـ سيد محمد باقر نجفي، مدينه شناسي، ج1 ص 36 به نقل از «تاريخ ابن عساكر».
29-محمد حسنين هيكل، في منزل الوحي، 454.
30- صحيح مسلم، كتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث عليها، حديث 24 (533) ص 378.
31-تاريخ الرسل والملوك،ج 5/2113 ـ ترجمه فارسي شده.

سید بازدید : 57 چهارشنبه 17 آبان 1391 نظرات (0)
تصویر:

مسجد قباء اولین مسجدی است که در اسلام ساخته شده و ابن جزی و سمهودی و حلبی و غیر ایشان نیز در آثارشان به این موضوع تصریح کرده اند. در گذشته در هنگام بحث از هجرت ابوبکر به حبشه گفته شد عده ای ادعا کرده اند ابوبکر اولین مسجد را بنا نموده و سخنان عجیب و غیرقابل پذیرشی را در آنجا ارائه کرده اند ایشان ادعا نموده اند در اوج بحران و فشارهای مختلف به مسلمین ابوبکر از منزل خارج شده و با جرات تمام بصورت علنی به عبادت خدا پرداخت و در کنار منزلش در بین قبیله ی بنی جمح مسجدی بنا نمود. البته نقد این روایت جعلی در همانجا آمد و ما بنا نداریم بیش از این سخنی راجع به روایت مذکور بگوئیم. فلذا به بیان ماجرای ساخت مسجد می پردازیم.
مسجد قبا با زحمات فراوان پیامبر (ص) ساخته شده و همان مسجدی است که در حق آن آیه ی 108 از سوره ی توبه نازل شد:
«و لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه، فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المتطهرین»
«آن مسجدی که از روز نخست بر پایه ی تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن (به عبادت) بایستی، در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزه گان را دوست دارد».
زمین این مسجد را پیامبر از دو یتیم – صاحبان زمین مذکور -به دو برابر قیمت خریداری کرده بود پس هم خریداری اصل زمین و هم نقشه آن و هم پی ریزی اولیه را خود پیامبر (ص) انجام داد، البته در نقشه کشی و پی ریزی آن از دیگران نیز استفاده فرمود.
در ساختن بنای مسجد داستانهای جالبی نقل شده است. بعنوان نمونه به نقل یکی از آنها می پردازیم. تاریخ نگاران نوشته اند: هنگامیکه مسلمانان مهاجر و انصار دست به کار ساختن مسجد شدند رسول الله (ص) نیز برای تشویق و ترغیب ایشان، شخصا به کمک آنها آمد و به همین منظور ردای خود را از دوش برگرفت و خشت و سنگ بر شانه می گذاشت و بر سرزمین مسجد می برد.
وقتی مردم این صحنه ی جالب را مشاهده کردند رداها را از دوش افکنده و شروع به حمل مصالح و کمک به ساختن مسجد نمودند و در حین انجام کار این شعر را زمزمه می نمودند،
لئن قعدنا و النبی یعمل لذاک منا العمل المظلل
اگر ما بنشینیم و رسول خدا (ص)کار کند، به راستی که این عمل از ما عمل گمراهانه ای است (که صادر می شود)»
و گاه نیز می خواندند: اللهم الاعیش الاعیش الاخره اللهم ارحم الانصار و المهاجره
«خدایا زندگانی (با ارزش تر از) زندگانی آخرت نیست، خدایا انصار و مهاجرین را مورد مهر و محبت خود قرار بده»
البته رسول الله (ص) خود این اشعار را زمزمه نمی کردند و لیکن ایشان نیز مضمون این اشعار را بصورت نثر- و احتمالا بعنوان هماهنگی و قوت قلب مسلمین- ذکر می فرمودند. پیامبر مضمون شعر دوم را چنین بیان می کرد: «اللهم لاعیش الاعیش الاخره فارحم المهاجرین والانصار» «بار الها زندگی جز زندگی آخرت نیست (و حیات دنیوی ارزشی ندارد، پس به مهاجرین و انصار رحم کن».
جریان دیگری که در داستان ساخت مسجد ذکر شده مربوط به ماجرائی میان امیرالمومنین (ع) و عثمان می شود.
عثمان درجریان ساخت مسجد هر بار خشتی را بر می داشت و بر زمین می گذاشت آستین خود را تکان داده و جامه اش را گردگیری می کرد تا خاک و غبار آن بلند شود علی (ع) با مشاهده ی این وضع عبارات زیر را زمزمه کرد:
«لایستوی من یعمر المساجدا یداب فیه قائما و قاعدا و من یری عن الغبار حائدا»
«مساوی نیست کسی که تعمیر مساجد می کند و ایستاده و نشسته در تلاش و کوشش است برای آن؛ با کسی که از غبار و گرد (و خاک) مسجد روی گردان است (و حاضر نیست حتی گرد و خاک آن هم به بینی او برسد)
در سیره ی ابن هشام ماجرای فوق به همین شکل البته بی آنکه نامی از عثمان برده شود ذکر شده اما نام آن فرد مجهول در وفاءالوفاء سمهودی به تصریح گفته شده و گفته شده که او عثمان ابن عفان بوده.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد این وبلاگ چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 74
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 2,087